- گران جسمی
- حالت و کیفیت گران جسم
معنی گران جسمی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گران تن تنومند آنکه جسمی گران دارد گران تن، وزین سنگین، کسی که گرانیی در جسم او بر اثر بیماری پدید آمده
سنگین، سنگین وزن، کنایه از بیمار یا سال خورده که زمین گیر باشد، گران تن
بتانی و کندی انجام دادن کارها مقابل سبک دستی سبک پایی
دیر بخواب رفتن گران خوابی
حالت و کیفیت گران چشم
مقاومت بسیار پوست کلفتی سخت جانی، نامطبوعی در معاشرت مقابل سبکروحی: مجلس انس و بهار و بحث شعر اندر میان نستدن جام می از جانان گران جانی بود. (حافظ)، سالخوردگی، فقیری و بیماری، کاهلی سستی مقابل سبکروحی، لئامت پستی خست بخل
تکبر غرور، صاحب سپاه انبوه بودن سپهسالار، مستی و مخموری، خشم غضب